گفت و گويي اختصاصي با استاد يحيي صنوبر لين سونگ مترجم قرآن كريم به زبان چيني

پدیدآوریحیی صنوبر لین سونگ

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 3085 بازدید
گفت و گويي اختصاصي با استاد يحيي صنوبر لين سونگ مترجم قرآن كريم به زبان چيني

يحيي صنوبر لين سونگ
استاد لين سونگ در روستاي مسلمان نشين و معروف شاديئن در استان يون نَن واقع در جنوب غربي چين تولد يافته است. وي استاد بازنشسته ادبيات كلاسيك دانشگاه مركزي اقوام و ملل چين است. ادبيات، هنر، تاريخ، اديان و اقوام و ملل از زمينه‏هاي اصلي تحقيق و تدريس وي به شمار مي‏رود. او تاكنون آثار متعددي در اين خصوص تأليف و منتشر كرده و بيش از دويست مقاله علمي نيز در كنفرانس‏ها و مجامع علمي داخلي و بين المللي ارائه داده است. اكثر اين مقالات به زبان‏هاي عربي، انگليسي و ژاپني ترجمه شده و در مجلات گوناگون معتبر به چاپ رسيده است. در حال حاضر، وي به تأليف دائرة المعارف بزرگ قرآن كريم اشتغال دارد كه اميدواريم به زودي چاپ و منتشر شود.
استاد لين سونگ در سال 1988 قرآن را تحت عنوان ترجمه مسجع و موزون قرآن كريم به زبان چيني ترجمه نمود. از اين ترجمه تاكنون هشتاد هزار نسخه چاپ و منتشر شده است. اين ترجمه در ميان مسلمانان چين از جايگاه بسيار والايي برخوردار است. چين با جمعيتي بالغ بر يك ميليارد و دويست و پنجاه ميليون نفر پرجمعيت‏ترين كشور جهان محسوب مي‏شود، و طبعا زبان چيني نيز بيشترين جمعيت گويندگان دنيا را به خود اختصاص داده است. در اين ميان، تعداد مسلمانان سرزمين چين بالغ بر هشتاد ميليون نفر برآورد مي‏شود.
استاد لين سونگ در تاريخ 9/7/78 براي شركت در يك كنفرانس علمي به ايران آمد كه بنا به دعوت مركز ترجمه قرآن مجيد، در ديداري پنج روزه از قم، ميهمان اين مركز بود. وي در طي اين مدت ضمن ديدار با مسئول مركز، در مورد فعاليت‏ها و پژوهش‏هاي قرآني مركزِ ترجمه به گفت و گو و تبادل نظر پرداخت.
مركز ترجمه قرآن براي استفاده از نظرات استاد پيرامون ترجمه قرآن مجيد، گفت و گويي با ايشان ترتيب داد كه متن آن جهت اطلاع خوانندگان گرامي در مجله درج مي‏گردد. در ضمن از زحمات آقاي رضا مرادزاده در ترجمه و تنظيم اين گفت و گو تشكر به عمل مي‏آيد.

لطفا مختصري از شرح حال و تحصيلات خود را بيان كنيد.
من متولد 18 دسامبر 1930 هستم. از دوران كودكي تحت تأثير محيط خانواده‏اي مسلمان بوده‏ام و در دهكده‏اي مسلمان نشين نيز پرورش يافته‏ام. در نوجواني از محضر استاد محمد ماجيئن (مكين) و آخوند هلال الدين ها دِه چنگ، زبان عربي و قرآن را آموختم. فرهنگ و تاريخ اسلامي را نيز در محضر پروفسور جمال الدين باشويي فراگرفتم. پدرم يونس لين شينگ هوا و عمويم عثمان لين شينگ جي از طلاب و دانشجويان دانشگاه معروف الازهر مصر در دهه 30 ميلادي بودند. من نيز مانند ديگر طلاب مسلمان نسل گذشته آماده عزيمت به الازهر براي فراگرفتن علوم اسلامي شدم، ولي اوضاع دگرگون شد، لذا به دنبال فراگيري ادبيات كلاسيك چين رفتم. بعدها به عنوان معلم در مدارس ابتدايي و دبيرستان و دانشگاه مشغول تدريس شدم. همچنين مدتي به عنوان نويسنده و خبرنگار در مجلات اسلامي چين مشغول فعاليت بودم. پس از مدتي نيز به عنوان استاد دانشگاه مركزي اقوام و ملل و استاد راهنماي دانشجويان دوره فوق ليسانس و دكتري مشغول تدريس و پژوهش گرديدم. اصولاً رشته

نمونه ترجمه استاد لين سونگ از قرآن به زبان چيني

تخصصي‏ام آموزش و پژوهش در خصوص ادبيات كلاسيك چين است. پس از دهه هشتاد ميلادي، علاوه بر كار در رشته اصلي، به پژوهش پيرامون تاريخ و فرهنگ اقوام و اديان به ويژه فرهنگ اسلامي پرداختم. نخست گزيده‏اي از سوره‏هاي قرآن كريم را به زبان چيني ترجمه كردم و اين كار را ادامه دادم تا اين كه سرانجام توانستم تمام قرآن را به زبان چيني ترجمه نمايم. در اين ترجمه از سبك نثر مسجع استفاده كردم تا بتوانم ويژگي‏ها و سيماي هنري متن اصلي قرآن را تا حدودي ترسيم كنم؛ از اين رو عنوان ترجمه مسجع و موزون قرآن كريم را براي آن برگزيدم. كتاب گنجينه علوم و معارف قرآن كريم را بنا به درخواست يك ناشر تأليف نمودم. اين كتاب داراي پانصد و هشتاد هزار واژه چيني است و سه بار تجديد چاپ شده است. در فصلنامه جهان عرب ستون ويژه‏اي گشودند كه مقالات اين جانب با عنوان «گفتاري پيرامون تاريخ ترجمه قرآن كريم به زبان چيني» در آن چاپ و منتشر شده است. در اين سلسله مقالات به بحث و بررسي پيرامون شانزده ترجمه كامل قرآن به زبان‏هاي چيني، اويغوري و قزاقي پرداخته‏ام كه در طي قرن جاري در سرزمين چين چاپ و منتشر شده‏اند. با همكاري تعدادي از دوستانم كتاب قصص قرآن را تأليف نمودم كه به ترتيب در استان سين كيانگ و پكن براي نخستين بار چاپ شد و چاپ اصلاح شده آن نيز مجددا منتشر گرديد. بارها در كنفرانس‏ها و مجامع علمي داخلي و بين المللي شركت كرده‏ام و در اين محافل بيش از دويست مقاله علمي ارائه نموده‏ام. علاوه بر اين، در زمينه ادبيات كلاسيك چين داراي آثار متعددي همچون كتاب ترجمه و شرح كامل سخنان حكيم چيني منسيوس، تاريخ ادبيات سلسله سونگ و نيز پاره‏اي اشعار و دستخط‏هاي ادبي هستم.
فعاليت‏هاي اجتماعي من نيز نسبتا زياد است و در حال حاضر در سمت‏هاي زير مشغول خدمت هستم: عضو انجمن مطالعات خاورميانه چين، عضو دائم انجمن مطالعات قوم هويي چين، عضو هيئت علمي مركز تحقيقات و پژوهش‏هاي اسلامي فرهنگستان علوم اجتماعي چين، عضو انجمن مطالعات و تحقيقات ادبيات عربي چين، مشاور مهمان مجله «تحقيقات قوم هويي»، پژوهشگر ويژه انجمن مطالعات و تحقيقات درياسالار جنگ خه و عضو مدعو هيئت تحريريه مجله علمي «تحقيقات جنگ خه»، پژوهشگر انجمن مطالعات فرهنگ اسلامي شهر شيان چين و... . هر چند برخي از عناوين بالا افتخاري هستند، ولي در طي ساليان اخير بيشتر همّت و توان خود را صرف ترجمه قرآن و فعاليت‏هاي قرآن پژوهي كرده‏ام. البته اين موضوعي است كه در سرزمين چين پيرامون آن كمتر كار شده است.

سطح آشنايي مسلمانان كنوني چين با مسائل اسلامي و قرآني را چگونه ارزيابي مي‏كنيد؟
احساس مي‏كنم همه مسلمانان قوميت‏هاي گوناگون چين مردماني مهربان، ساده و درستكار و داراي احساسات ديني و قومي عميقي هستند. اما در زمينه شناخت عقلي، به دليل محدوديت سطح سواد و دانش، روي هم رفته معلوماتي نسبتا سطحي و ساده دارند؛ مثلاً چگونگي امري را مي‏دانند، ولي علت چگونگي آن را نمي‏دانند. البته اين مسئله با تنزل سطح آموزش‏هاي دينيِ مكتب‏خانه‏اي در طول ساليان اخير و نيز فقدان تبليغات مؤثر و قوي بي‏ارتباط نيست. هر چند اكنون تعداد زيادي از همكيشان و برادران ديني من مي‏توانند قرآن را تلاوت كنند يا آيات و سوره‏هايي از آن را حفظ هستند، اما معني و مفهوم آيات قرآن را خوب نمي‏فهمند. بديهي است كه در اين زمينه بايد تلاش و كوشش بيشتري به عمل آيد و سطح فراگيري و سواد آموزي نيز ارتقا يابد. همه ما و از جمله خود من كه مشغول ترجمه و پژوهش پيرامون قرآن هستم بايد پي در پي بياموزيم، لذا نمي‏توانيم در يك سطح متوقف بمانيم و از پيشروي امتناع ورزيم.

چطور شد كه به فكر ترجمه قرآن كريم افتاديد؟
با وجود اين كه پيش از ترجمه من ترجمه‏هايي از قرآن چاپ و منتشر شده بود، اما بر اين باورم كه بايد با در نظر گرفتن تمام جهات به جست و جو و بالا بردن سطح كيفي و كمي ترجمه‏ها پرداخت. احساس مي‏كنم در ترجمه‏هايي كه قبل از ترجمه من پديد آمده‏اند، بعضي مترجمان از سبك مختصر، مفيد، لطيف و مهذب زبان چيني كلاسيك استفاده كرده‏اند كه همراه با دشواري و پيچيدگي در فهم است و مفاهيم ضمني و غير صريح را به انسان منتقل مي‏كند. برخي از مترجمان از سبك فصيح و آسانِ زبان چيني معاصر استفاده كرده‏اند كه براي خواننده سهولت و آسان فهمي را در پي دارد. بعضي نيز از زبان چيني متداول در مساجد و مكتب‏خانه‏ها كه از قديم مرسوم بوده، استفاده كرده‏اند كه هموطنان بزرگسال من از آن استقبال مي‏كنند و خواندن آن را دوست دارند و از شنيدن آن لذت مي‏برند. البته چون در اين ترجمه‏ها اسلوب هنري قرآن در زمينه آهنگ و قافيه مورد توجه قرار نگرفته بود، من مايل بودم از اين زاويه مسئله را تجربه كنم. به ياد مي‏آورم ده‏ها سال قبل كه مشغول فراگيري دروس مقدماتي بودم، پس از شنيدن تلاوت و تفسير آخوند هلال الدين ها دِه چنگ، با شور و علاقه‏اي فراوان به اين فكر افتادم تا ويژگي‏هاي هنري و آهنگ خوش و موزون قرآن را از راه ترجمه ارائه نمايم. البته در آن هنگام اميدوار بودم ديگران به چنين كاري اقدام كنند و خودم جرأت نمي‏كردم قلم به دست بگيرم. ده‏ها سال گذشت و ديدم هيچ كس سراغي از ترجمه مسجع و موزون نمي‏گيرد؛ ناگزير با عجله و شتاب مشغول اين كار شدم. تمام قواي ذهني‏ام را صرف اين مسئله كردم تا بتوانم آهنگ جذاب قرآن را با استفاده از زبان چيني كه زباني سرشار از آهنگ و وزن است در ترجمه آيات قرآن منعكس كنم و علاقه و اشتياق خوانندگان را برانگيزم و آنان را تا حدودي با ويژگي‏هاي آهنگ متن اصلي قرآن آشنا سازم.

هنگام ترجمه قرآن به زبان چيني چه انديشه و احساسي داشتيد و از چه منابعي استفاده كرده‏ايد؟
ترجمه در حقيقت مرحله‏اي تكراري از فراگيري و درك عميق از قرآن كريم است. من در گفتار پاياني خودم در اختتام ترجمه چنين نوشته‏ام:
«در جريان كار و تجربه غالبا احساس ناخوشايندِ سردرگمي و به دور خود تارتنيدن را داشتم. حس مي‏كردم واژگانْ دشوار و مفاهيم بي‏پايان هستند و بيشتر نگران آن بودم كه مبادا رعايت وزن و سجع به معاني و مفاهيم آسيب برساند. البته گونه‏اي شادي و نشاط دروني كه موجب رضايت و آمادگي و ورزيدگي‏ام مي‏شد نيز در دل داشتم. در نتيجه غالبا در وضعيتي ناشي از ترديد و تناقض به سر مي‏بردم. به هنگام ترجمه گاهي ساعي و كوشا و گاهي خسته و بي‏حال مي‏شدم، و حتي چندين بار كارِ ترجمه متوقف شد. دوراني از غم و شادي و موفقيت
نمونه دستخط استاد لين سونگ
در بازديد از مركز ترجمه قرآن مجيد
و ناكامي را پشت سر گذاشتم. بر سستي و رخوت غلبه كردم و روحيه خود را با دلگرمي و توكل تقويت نمودم و سرانجام تدوين متن پيش‏نويس ترجمه به پايان رسيد. پس از چندين‏بار ويرايش، كار ترجمه به منظور غلبه بر ترديدها و تعابير مختلف، براي مدتي نسبتا طولاني مسكوت گذاشته شد، زيرا چيره شدن بر اين شرايط آسان نبود. البته در اسناد و مدارك لازم جست و جو و تفحص مي‏كردم و از اساتيد و دوستان تقاضاي ارشاد و راهنمايي مي‏نمودم و به ترجمه‏ها و تفاسير ديگران نيز رجوع مي‏كردم و سرانجام با در نظر گرفتن جميع شرايط و با صلاحديد خودم اقدام به گزينش مطلب مي‏كردم. گاه احساس مي‏كردم كه هرگز درخشندگي خيره كننده و شگفت‏آور متن اصلي را نمي‏توان با هيچ تعبيري ترسيم نمود».
اين بود انديشه و احساس من در مورد ترجمه قرآن. من عميقا بر اين باورم كه تمام ترجمه‏هاي معروف قرآن، چه ترجمه‏هاي چيني يا ترجمه‏هاي ديگر، تنها بيانگر سطح درك و فهم مترجمان و ميزان توانايي آنان بر انتقال مفاهيم قرآن كريم است و هرگز قابل قياس با متن عربي قرآن نيست. منابع و مآخذي كه در مدت تقريبا هشت سال به آنها مراجعه كرده‏ام فراوانند؛ هر چند به دليل محدود بودن ميزان كتب اسلامي موجود در كتابخانه‏هاي كشورم و نيز به دليل عدم وجود ارتباط با فرهنگ ساير ملل به ويژه فرهنگ اديان و مذاهب، تنها از چند جلد تفسير محدود و رايج استفاده كرده‏ام كه مي‏توان از تفاسيري همچون جلالين، روح البيان، بيضاوي و ديگر تفاسير قرآن نام برد. البته بعدها نيز تفسير المنار را از آخوند مآسونگ تينگ امانت گرفتم. علاوه بر اين، به تعداد زيادي از ترجمه‏هاي انگليسي، فرانسه و ژاپني مراجعه كردم. همچنين تمامي ترجمه‏هاي گزيده و كامل و تفاسير موجود به زبان چيني را مطالعه نمودم و به ده‏ها جلد دائرة المعارف و كتاب مرجع نيز مراجعه كردم. قصد داشتم به ترجمه‏ام مانند برخي از ترجمه‏هاي ديگر ضميمه‏اي شامل فهرست منابع مورد استفاده را بيفزايم، اما چون تعداد كتاب‏ها زياد بود و در واقع تنها به هنگام ضرورت به برخي از آنها مراجعه كرده بودم و علاوه بر اين ساليان درازي از آن هنگام گذشته بود، لذا كتاب‏هاي مورد استفاده را دقيقا به خاطر نداشتم و پي‏گيري و جست و جوي دوباره آنها هم گويا ضرورتي نداشت تا وقت زيادي براي آن صرف كنم. مجددا مي‏گويم كه تنها براي جلوگيري از بروز هرگونه سوء تفاهمي نام يك يك كتاب‏هاي مورد استفاده را اعلام نكرده‏ام. به‏طور حدس مي‏توانم بگويم كه منابع مورد استفاده، كمتر از هزار جلد نبوده است. عميقا احساس مي‏كنم تمام مواردي كه در قرآن از قبيل حروف، كلمات و يا جملات نياز به تفحص و بررسي دقيق دارند، بايد با جديت تمام و بدون توجه به زحمات و مشكلات آن، با مراجعه به منابع مربوطه پي‏گيري شود تا بتوان پس از طي اين روند تصميم صحيح را اتخاذ كرد.

آيا از ترجمه‏هاي ديگر قرآن به زبان چيني اطلاع داريد؟ اگر پاسخ مثبت است لطفا آنها را معرفي كنيد و بفرماييد ترجمه رايج در ميان مسلمانان چين كدام ترجمه است؟
آن گونه كه من اطلاع دارم، در قرن بيستم يعني از سال 1927 تا 1996، تعداد 14 ترجمه به زبان چيني از قرآن كريم توسط دوازده مترجم مسلمان و غير مسلمان چيني ارائه شده كه همه چاپ و منتشر شده‏اند. علاوه بر اين، دو ترجمه نيز به زبان اقليت‏هاي قومي مسلمان چين وجود دارد كه شامل ترجمه اويغوري و ترجمه قزاقي قرآن كريم است. با احتساب اين دو ترجمه، در مجموع شانزده ترجمه از قرآن در سرزمين چين موجود است. البته قضاوت درباره محتواي اين ترجمه‏ها و نقاط قوت و ضعف آنها در اين فرصت كوتاه مقدور نيست. به تازگي مطلع شده‏ام كه آقاي رضا مرادزاده سلسله مقالاتي علمي و ارزشمند در مورد بررسي سير تاريخي ترجمه‏هاي چيني قرآن كريم نوشته‏اند كه اميدوارم چاپ اين سلسله مقالات در نشريه تخصصي شما بتواند برادران مسلمان ايراني را با روند فعاليت‏هاي مربوط به ترجمه قرآن و قرآن پژوهي در سرزمين چين بيشتر آشنا سازد. پيرامون اين سؤال كه ترجمه رايج در ميان مسلمانان و خوانندگان چيني كدام ترجمه است بايد اين موضوع را به قضاوت خوانندگان واگذار كنيم. براي نمونه، عده‏اي از مسلمانان پرهيزگار ترجمه آخوند وانگ جينگ جاي را دوست دارند و برخي حتي به كپي و افست از روي آن اقدام مي‏كنند. بيشتر محققان و پژوهشگران و از جمله مسلمانان معتقدند كه ترجمه استاد محمد ماجيئن (مكين) از جايگاهي ممتاز در ميان ساير ترجمه‏ها برخوردار است، لذا در مقالات و نوشته‏هايشان بيشتر به اين ترجمه استناد مي‏كنند. مجتمع چاپ و نشر قرآن كريم ملك فهد واقع در شهر مدينه عربستان نيز در سال 1407 ق ترجمه استاد محمد مكين را همراه با متن عربي قرآن چاپ و آن را در ميان حجاج و مسلمانان چيني توزيع كرده است. جوانان روشنفكر به ويژه خوانندگاني كه داراي دانش و معلومات كمتري پيرامون زبان عربي و معارف اسلامي هستند به ترجمه من علاقه دارند. آنان معتقدند كه ويژگي‏هاي خواندني اين ترجمه قوي و فهم آن براي همه آسان است. بيشتر خوانندگاني هم كه مي‏خواهند براي استفاده از قرآن به منابع مورد نياز مراجعه كنند، فهرست راهنماي دقيقي را كه ضميمه صفحات پاياني ترجمه قرآن استاد شمس الدين تونگ دائو جانگ است مي‏پسندند. برخي از خوانندگان از قبيل افرادي كه زبان اصلي قرآن را مي‏فهمند و نيز برخي از آخوندهايي كه با مقدمات زبان عربي آشنايي دارند بر اين باورند كه ترجمه چيني معاني القرآن الكريم اثر آخوند صالح يَنگ جونگ مينگ از لحاظ سبك ترجمه مختصر و مفيد است و مطابقت بيشتري با اصل قرآن دارد. سالخوردگاني كه با زبان مكتب خانه‏اي آشنا هستند نيز معتقدند كه خواندن ترجمه قرآن آخوند موسي مآجنگ وو كه به سبك مكتب خانه‏اي ترجمه شده مانند شنيدن تلاوت زنده قرآن از زبان يك آخوند لذت بخش است. البته بيشتر خوانندگان معتقدند كه دو ترجمه اخير براي خواندن و فهميدن بسيار مشكل هستند. بنابراين، به دليل تفاوت سطح معلومات و علاقه‏ها و سليقه‏ها به طور كلي تعيين اين كه واقعا كدام ترجمه مورد پسند و اقبال مسلمانان چين است امري دشوار به نظر مي‏رسد.

آيا شما قرآن را از زبان عربي ترجمه كرده‏ايد يا از زبان‏هاي ديگر؟
من قرآن را مستقيما از زبان عربي به چيني ترجمه كرده‏ام. در دوران كودكي در يك دهكده معروف مسلمان نشين كه حال و هواي اسلامي خاصي دارد زندگي مي‏كردم. در دوران جنگ عليه اشغالگران ژاپني، استاد محمد ماجيئن (متولد شاديئن) كه به تازگي از دانشگاه الازهر مصر به چين بازگشته بود، در اين دهكده به پرورش عده‏اي از افراد مستعد و علاقه‏مند به فراگيري زبان عربي مشغول گرديد و به اين كار ادامه داد تا اين كه توانست گروهي از علاقه‏مندان را براي ادامه تحصيل به مصر اعزام كند. آخوند هلال الدين ها دِه چنگ نيز مناطق تحت اشغال ژاپني‏ها، يعني شهر شانگهاي را ترك كرد و پس از گشت و گذار در جاهاي مختلف، سرانجام به دهكده شاديئن وارد شد. وي با شاگردش استاد محمد ماجيئن مشغول ترجمه قرآن به سبك زبان چيني معاصر شدند. در آن هنگام، من و چند تن ديگر از جوانان مسلمان در محضر آخوند هلال الدين ها دِه چنگ و استاد محمد ماجيئن مشغول فراگيري زبان عربي بوديم. در اين دوران بود كه روح و قلب كودكانه‏ام تحت تأثير عميق قرآن كريم قرار گرفت. متأسفانه، اوضاع زمانه دستخوش دگرگوني و تحولات زيادي گرديد. چون در آن زمان دولت چين نو با هيچ كشور عربي روابط ديپلماتيك نداشت، بيشتر فارغ التحصيلان رشته زبان عربي دانشكده زبان و ادبيات خاوري دانشگاه پكن اين رشته را رها كردند و به دنبال رشته‏اي جديد رفتند. من نيز با راهنمايي استاد محمد ماجيئن و استاد جمال الدين باشويي ناگزير شدم رشته تحصيلي خود را تغيير دهم. ناچار مشغول فراگيري رشته ادبيات كلاسيك چين شدم. در طول چند ده سال اخير، عمدتا مشغول تدريس و تحقيق در زمينه ادبيات كلاسيك چين بوده‏ام و آثاري نيز در اين زمينه دارم. اما به عنوان يك شخص مسلمان همواره با قرآن كريم و فرهنگ اسلامي انس و دلبستگي عميقي داشته‏ام. با وجود اين كه به تدريج و سال به سال از زبان عربي فاصله مي‏گرفتم و با آن ناآشناتر مي‏شدم و همچنين فاقد محيط زباني براي به كار بردن آن بودم، اما هرگز از تلاوت قرآن كريم و تعمق در آيات آن غفلت نورزيدم. هر چند در گذشته تعداد نسبتا زيادي از ترجمه‏هاي چيني قرآن چاپ و منتشر شده بود، اما من احساس مي‏كردم در ميان اين ترجمه‏ها لازم است ترجمه‏اي وجود داشته باشد كه منعكس كننده اسلوب هنري و آهنگ موزون قرآن باشد، و آرزو داشتم كه بتوانم از اين زاويه خصوصيات هنري قرآن را منعكس نمايم، لذا از همان دوران نوجواني اميد ارائه چنين ترجمه‏اي را در دل داشتم. مسائل و قضاياي گوناگون چندين سال اين كار را به تأخير انداخت، تا اين كه وضعيت علمي كشورم به تدريج به رونق و شكوفايي روي نهاد. من هم توانايي زيادي براي انجام اين كار در وجود خود احساس مي‏كردم. در آغاز به ترجمه گزيده‏اي از سوره‏هاي قرآن با سبك نثر مسجع اقدام نمودم. به سرعت هزاران نامه از خوانندگان مسلمان سراسر كشور به دستم رسيد كه از اين كار استقبال كردند و مرا مورد تشويق قرار دادند. آنان با اصرار فراوان از من مي‏خواستند كه تمام قرآن را به همين سبك ترجمه كنم. در نتيجه توانستم در ظرف مدت هشت سال ترجمه موزون و مسجع قرآن به زبان چيني را به پايان برسانم.

آيا در ترجمه قرآن كسي با شما همكاري داشته يا به تنهايي آن را انجام داده‏ايد؟
اگر منظور شما از لحاظ نوشتن است، خير؛ اين كار را به تنهايي انجام داده‏ام. اما اگر منظور شما اين است كه از نظرات و ديدگاه‏هاي ديگران استفاده نموده‏ام، بايد بگويم در اين زمينه از نظرات عده زيادي از بزرگان نسل‏هاي گذشته يا نسل همدوره خودم و حتي نسل جوانِ خوش‏استعداد استفاده كرده‏ام. به عنوان نمونه مي‏توان گفت افراد بسياري در زمينه گردآوري منابع، بررسي واژه‏ها و اصطلاحات متن ترجمه، مراجعه به ترجمه‏هاي قرآن به زبان‏هاي ديگر و نظاير اين امور به من كمك كرده‏اند. پدرم يونس لين شينگ هوا در دهه 30 قرن حاضر ميلادي در مصر مشغول تحصيل و داراي درك و فهم عميقي از قرآن كريم بود. وي هر چند به علت كهنسالي قدرت نداشت تمام متن ترجمه را بررسي كند، اما هرگاه به جمله‏اي مبهم بر مي‏خوردم غالبا از او راهنمايي مي‏خواستم و او هم با موشكافي و نكته سنجي خاصي مرا راهنمايي مي‏كرد.

به نظر شما يك ترجمه خوب كه بتواند مورد استفاده قرار گيرد چگونه ترجمه‏اي است؟
من معتقدم كه مترجم بايد از چهار ويژگي برخوردار باشد:
1ـ عقيده‏اي خالص و انس و دلبستگي عميقي با قرآن كريم داشته باشد.
2ـ به زبان عربي مسلط باشد و بتواند قرآن را از زبان عربي به زبان مقصد ترجمه كند، زيرا در برگردان غير مستقيم، مطابقت با اصل از بين مي‏رود.
3ـ بر مفاهيم و معاني واژه‏هاي قرآن كريم تسلط داشته باشد و بتواند در مواردي كه مفسران اختلاف نظر دارند بهترين قول را تشخيص بدهد و آن را در ترجمه انتخاب كند.
4ـ آثار و نوشته‏هايي به زبان مادري خود داشته باشد و از توانايي آشكاري در زمينه نگارش به آن زبان برخوردار باشد.